شهدا سال 65 -زندگینامه شهید سید امیر موسوی خالص
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد امير موسوي خالص »
در این روایت، عنان قلم را به دست عشق میسپاریم تا حدیث عاشقی را بر لوح بنگارد که در فراغ معشوق سروجان را به یک باره تقدیم آستان حضرتش کرد. از سید امیر میگوییم که در تاریخ ۱۳۴۳/۳/۸ در شهرستان فسا، میان خانوادهای مذهبی و مؤمن از سلسله معزز سادات چشم به جهان گشود. دوره ابتدایی را در مدرسه عشایری ریز آب در دبستان شهید سید کرامت الله موسوی و دوره راهنمایی را در مدرسه ارشاد (کارگاه) با موفقیت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد امير موسوي خالص »
در این روایت، عنان قلم را به دست عشق میسپاریم تا حدیث عاشقی را بر لوح بنگارد که در فراغ معشوق سروجان را به یک باره تقدیم آستان حضرتش کرد. از سید امیر میگوییم که در تاریخ ۱۳۴۳/۳/۸ در شهرستان فسا، میان خانوادهای مذهبی و مؤمن از سلسله معزز سادات چشم به جهان گشود. دوره ابتدایی را در مدرسه عشایری ریز آب در دبستان شهید سید کرامت الله موسوی و دوره راهنمایی را در مدرسه ارشاد (کارگاه) با موفقیت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد رضا مقنی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از شهیدی سخن میگوییم که روز دهم شهریورماه سال ۱۳۴۷ در شهر شهیدان، نیریز، میان خانوادهای مسلمان و متدین چشم به جهان گشود. الفبای زندگی را در کانون گرم خانواده فراگرفت و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ولیعصر (عج) شد، اما تا پایه دوم راهنمایی بیشتر ادامه تحصیل نداد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه و همگام پدر در عرصه کار و تلاش گردید. در کنار کارهای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از شهیدی سخن میگوییم که روز دهم شهریورماه سال ۱۳۴۷ در شهر شهیدان، نیریز، میان خانوادهای مسلمان و متدین چشم به جهان گشود. الفبای زندگی را در کانون گرم خانواده فراگرفت و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ولیعصر (عج) شد، اما تا پایه دوم راهنمایی بیشتر ادامه تحصیل نداد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه و همگام پدر در عرصه کار و تلاش گردید. در کنار کارهای...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
گفتن و نوشتن از کسی که مستی از باده عشق، اورا به وادی مجنون کشانده بود، کاری است بس مشکل. اما به قول مولوی: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید محمدرضا سال 1344 در شهر نیریز در خانوادهای دیندار دیده به جهان گشود. عشق حضرت مصطفی(ص) و رضایت از خدا که چنین گلی را به گلستان آنها هدیه نموده است، سبب شد تا اورا محمدرضا بنامند. از سنین کودکی اورا با معارف ناب...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
گفتن و نوشتن از کسی که مستی از باده عشق، اورا به وادی مجنون کشانده بود، کاری است بس مشکل. اما به قول مولوی: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید محمدرضا سال 1344 در شهر نیریز در خانوادهای دیندار دیده به جهان گشود. عشق حضرت مصطفی(ص) و رضایت از خدا که چنین گلی را به گلستان آنها هدیه نموده است، سبب شد تا اورا محمدرضا بنامند. از سنین کودکی اورا با معارف ناب...
زندگینامه آزاده محمود شهلایی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمود شهلایی فرزند قاسم در سال 1344 در خانوادهای اصیل و متدین و با ایمان در شهرستان نیریز چشم به جهان هستی گشود. ایشان تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان فاطمه طباطبایی به پایان برد و سپس به ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی بزرگی پرداخت. به دلیل مشکلات خانوادگی و عدم بضاعت مالی نتوانست دوره متوسطه را بگذراند. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی پنج مرتبه بطور متناوب از سال 1361 تا 1367 به خیل رزمندگان عرصههای دفاع...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمود شهلایی فرزند قاسم در سال 1344 در خانوادهای اصیل و متدین و با ایمان در شهرستان نیریز چشم به جهان هستی گشود. ایشان تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان فاطمه طباطبایی به پایان برد و سپس به ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی بزرگی پرداخت. به دلیل مشکلات خانوادگی و عدم بضاعت مالی نتوانست دوره متوسطه را بگذراند. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی پنج مرتبه بطور متناوب از سال 1361 تا 1367 به خیل رزمندگان عرصههای دفاع...
زندگینامه آزاده محمد رضا خاموشی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
برادر محمدرضا خاموشی در سال 1330 در خانوادهای متدین و مذهبی در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز، دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کنار خانواده گذارند. برای کسب علم و دانش وارد دبستان عسجدی دهچاه شده و دوران ابتدایی را در همان مدرسه بپایان رساند. دوران متوسطه را در شهرستان نیریز - دبیرستان احمد نیریزی- به پایان رساند. بعد از اخذ دیپلم به خدمت ارتش درآمد و در تیپ 37 زرهی شیراز مشغول به خدمت...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
برادر محمدرضا خاموشی در سال 1330 در خانوادهای متدین و مذهبی در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز، دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کنار خانواده گذارند. برای کسب علم و دانش وارد دبستان عسجدی دهچاه شده و دوران ابتدایی را در همان مدرسه بپایان رساند. دوران متوسطه را در شهرستان نیریز - دبیرستان احمد نیریزی- به پایان رساند. بعد از اخذ دیپلم به خدمت ارتش درآمد و در تیپ 37 زرهی شیراز مشغول به خدمت...
زندگینامه جانباز اکبر رضائی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
اکبر رضائی فرزند محمد هاشم، در تاریخ اول بهمن ماه سال 1342 در روستای کوشکک از توابع آباده طشک از شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و با ایمان چشم به جهان گشود. وی دوران خردسالی را پشت سر گذاشت و دوران پنج ساله ابتدایی را در مدرسه ابتدایی ارشد کوشکک به پایان رساند. برای کمک به امرار معاش خانواده ترک تحصیل نمود. وی همچنان با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم میکرد تا اینکه زمان خدمت سربازیاش فرا...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
اکبر رضائی فرزند محمد هاشم، در تاریخ اول بهمن ماه سال 1342 در روستای کوشکک از توابع آباده طشک از شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و با ایمان چشم به جهان گشود. وی دوران خردسالی را پشت سر گذاشت و دوران پنج ساله ابتدایی را در مدرسه ابتدایی ارشد کوشکک به پایان رساند. برای کمک به امرار معاش خانواده ترک تحصیل نمود. وی همچنان با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم میکرد تا اینکه زمان خدمت سربازیاش فرا...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسین شعبانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گامهای مصمم، بهسوی دشمن حرکت میکرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه میخوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از اینسان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گامهای مصمم، بهسوی دشمن حرکت میکرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه میخوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از اینسان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نیریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کمکم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نیریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کمکم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید رمضان آفتابی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
روستای مشکان از توابع نیریز، در سال 1337 شاهد تولد کودکی بود که خانوادهاش بعد از گفتن اذان و اقامه به گوش وی، نامش را رمضان نهادند. گذشت فصلها یکی پس از دیگری، اورا چالاک و برومند کرد و برای کسب دانش راهی مدرسهاش نمود. دوره ابتدایی را در مدرسه جاماسب پشت سرگذاشت. نبودن مدارس سطوح بالا در روستا و مشکلات راهها برای رفت و آمد، دست به دست هم دادند و علیرغم شوق و اشتیاق فراوان، اورا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
روستای مشکان از توابع نیریز، در سال 1337 شاهد تولد کودکی بود که خانوادهاش بعد از گفتن اذان و اقامه به گوش وی، نامش را رمضان نهادند. گذشت فصلها یکی پس از دیگری، اورا چالاک و برومند کرد و برای کسب دانش راهی مدرسهاش نمود. دوره ابتدایی را در مدرسه جاماسب پشت سرگذاشت. نبودن مدارس سطوح بالا در روستا و مشکلات راهها برای رفت و آمد، دست به دست هم دادند و علیرغم شوق و اشتیاق فراوان، اورا...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید محمد علی هاتفی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد محمد علي هاتفي »
سال ۱۶/۸/۱۳۴۶ طلوع خورشید وجود محمدعلی در فضای پاییزی روستای مشکان نیریز، بهاری دیگر را به ارمغان آورد. خندان و شادمان دوران زیبای کودکی را در طبیعت باصفای روستا سپری کرد. اولین گامهای فراگیری دانش را بهسوی دبستان شهید آیت مشکان برداشت و با دریافت مدرک پایان ابتدایی از ادامه تحصیل منصرف شد. سپس آستین همت را بالا زده و در شغل کارگری به تأمین نیازمندی خانواده مشغول شد. محمدعلی فردی باایمان، متقی و مؤمن بود. با پدر و مادر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد محمد علي هاتفي »
سال ۱۶/۸/۱۳۴۶ طلوع خورشید وجود محمدعلی در فضای پاییزی روستای مشکان نیریز، بهاری دیگر را به ارمغان آورد. خندان و شادمان دوران زیبای کودکی را در طبیعت باصفای روستا سپری کرد. اولین گامهای فراگیری دانش را بهسوی دبستان شهید آیت مشکان برداشت و با دریافت مدرک پایان ابتدایی از ادامه تحصیل منصرف شد. سپس آستین همت را بالا زده و در شغل کارگری به تأمین نیازمندی خانواده مشغول شد. محمدعلی فردی باایمان، متقی و مؤمن بود. با پدر و مادر...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32
33
34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 بعدي